چو بيشه تهي ماند از نره شير - شغالان به بيشه در آيند دلير.
کاش واژه حقيقت آنقدر راحت و صميمي بود که براي بيانش نياز به شهامت نبود.
کجايند مردان قديم بردسکن تا ببينند چه بر سر روستايشان آمده و کسانيکه جيره بگير بردسکن و بردسکنيها بوده اند اکنون در آن زندگي مي کنند و فخر مي فروشند. کاش ميبودند و مي ديدند.
(ممنون از تو دوست عزيز که اين وب را درست کردي فقط خواهشمندم نام وبلاگت را عوض کن تا حداقل هفته اي يک بار از آن ديدن کنم. خدا نگهدار)